اولین سرما خوردگی آرش کوچولوو
دیروز کمی کسل و بی حال بودی ،بیشتر از روزهای دیگه عطسه می کردی ولی بهانه گیری و گریه در کارت نبود و مثل هر روز خودت رو با اسباب بازیهات و یا شیشه زیر تلویزیونی مشغول می کردی نزدیکای ظهر بردمت حمام ولی نگذاشتم زیاد تو وانت با عروسکات آب بازی کنی و زود آوردمت بیرون و حسابی خشکت کردم و تا 2 ساعتی هم کولر روشن نکردم برعکس همیشه که نیم ساعت بعد از بیرون اومدن از حموم برات کولر رو می زدم بعد از ظهر متوجه شدم که آبریزش بینی ات شروع شده و زود به بابا امیر که هنوز از شرکت برنگشته بود زنگ زدم و ازش خواستم تو راه خونه برات لیمو شیرین و شلغم بگیره از اونجایی که تا به حال سرما نخورده بودی و این اولین تجربه ات از گرفتگی بینی ات بود ، شب...